جدول جو
جدول جو

معنی کالی نیک - جستجوی لغت در جدول جو

کالی نیک(کالْ)
شهری بوده است در مغرب رود فرات. در سال 410 میلادی بموجب فرمان قیصران روم هونوریوس و تئودوریوس صغیر از جمله بلادی بود که مبادله تجارتی با ایران در آنجا نیز جایز بود:...چنین معین شد که در ناحیۀ شرق در جانب دجله شهر نصیبین و در غرب در سمت فرات شهر کالی نیک، در شمال در ناحیۀ ارمنستان در شهر ارتکزاتا دو شهر نصیبین و سنجار پیش از آنکه خالی السکنه شد، بموجب صلحنامه 363 برومیان واگذار گردید. (ایران در زمان ساسانیان ترجمه رشید یاسمی چ 2 ص 148)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کلینیک
تصویر کلینیک
درمانگاه، محلی دارای تجهیزات در یک رشتۀ خاص برای درمان بیماران مربوط به آن رشته، بیمارستانی که در آن دانشجویان پزشکی تحت آموزش بالینی قرار می گیرند
فرهنگ فارسی عمید
(رِ)
خصله. (دهار). معروف. حسنه
لغت نامه دهخدا
میخائیل، (1946-1875)، از رجال حکومت اتحاد جماهیر شوروی، و از سال 1938 تا 1946 رئیس مجلس عالی آن کشور بوده است
لغت نامه دهخدا
(کُ)
آنکه به بیماری کلی مبتلی است. خوره ناک. جذامی. (فرهنگ فارسی معین). خوره ای. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چون مرد کلی ناک را پاک کرد؟ (ترجمه دیاتسارون ص 50). و رجوع به کلی (بیماری) شود
لغت نامه دهخدا
مورواک مروا روزه به پایان رسید و آمد نوعید دیر زی و شاد نیک بادت مروا (رودکی) از سنگ صفا صفا پذیری مروا ز جمال مرده گیری (خاقانی تحفه العراقین)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلی ناک
تصویر کلی ناک
آنکه به بیماری کلی مبتلی است خوره ناک جذامی: (چون مرد کلی ناک را پاک کرد (عیسی))
فرهنگ لغت هوشیار
مطب، محکمه، درمانگاه فرانسوی درمانکده (مطب)، بالینی (امراض کلینیک بیماری های بالینی) مطب محکمه، بالینی: امراض کلینیک
فرهنگ لغت هوشیار
((کِ))
ساختمان یا بخشی در بیمارستان یا مراکز بهداشتی درمانی که به درمان بیماران یا مراقبت پزشکی از بیماران سرپایی اختصاص داشته باشد، درمانگاه (واژه فرهنگستان)، بالینی
فرهنگ فارسی معین
شگون، مروا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
نانی از آرد، عدس پخته و کدوی آب پز
فرهنگ گویش مازندرانی